سلام،

من هومان سلیم زاده هستم، و امروز می خواهم برایتان در مورد موضوع بحث اصلی در کتاب پدر پولدار پدر بی پول صحبت کنم.

موضوع از این قرار است که ما دو تا پدر داریم که هر کدام یک فرزند دارد. یکی از این پدر ها پولدار و دیگری بی پول است، پدر بی پول یک استاد دانشگاه است و کلی هم درس خوانده، ولی پدر پول دار فقط مدیر یک شرکت است معلوم نیست لیسانس دارد یا نه.

تفاوت اصلی میان این دو پدر در این است که هر یک به نحوی به فرزند خود چیز های مختلفی آموزش می دهد.

در زیر قصد به بیان نحوه دید متفاوت و انتظارات پدران از پسران دارم:

پدر فقیر: پسرم تو باید درس بخوانی تا شاید در نهایت بعد از اینکه به حدی رسیدی به یک شرکت خوب بروی و آنجا کار کنی، یا در یک شرکت خوب کار کنی یا شاید هم حداقل یک مدرس در دانشگاه شوی

پدر پولدار: به سمت علاقه ات حرکت کن و خیلی تلاش و هیچوقت یادگیری قطع نکن، و برای انجام هر کاری از مشاور استفاده کن تا موفق تر شوی، چون به هر حال تو در همه چیز تخصص نداری، خوب تلاش کن تا خودت یک شرکت بزنی.

پدر فقیر: پسرم، به حرف معلمانت گوش کن، آنها به تو همه چیز را می گویند و اشتباه نمی کنند

پدر پولدار: برای هر کاری از افراد متخصص خود تا جای ممکن کمک بگیر و فقط به حرف یک نفر گوش نکن

پدر فقیر: هیچ وقت ریسک نکن پسرم، چون شاید ناگهان همه چیز خود را از دست بدهی

پدر پولدار: از ریسک کردن نترس، حتی اگر همه اشتباه کردی، حتما دفعه بعدی که تلاش کنی موفق تر می شوی، چون دیگر آن اشتباه را نمی کنی

پدر فقیر: درس های مدرسه بسیار مهم است، تو باید حتما در آنها نمراتی عالی کسب کنی

پدر پولدار: نمرات مدرسه هم مهم هستند، ولی خیلی چیز های مهم تر دیگری هم هست

این داستان ادامه دارد....

منبع:  teacher-hooman.blog.ir